عاشق نبودی تو من عاشقت بودم
در قبلگاه عشق بودی تو معبودم
ارام واسوده در خواب خوش بودی
یه لحظه من بی تو هرگز نیاسودم
من با نفسهایت نام تو را خواندم
کاش ای هوسبازم با تو نمی ماندم
روزی که میگفتی من با تو میمانم
روزی که میگفتی من بی تو میمیرم
روزی که با عشقت بستی به زنجیرم
بازنده من بودم این بوده تقدیرم
خوش باوری بودم پیش نگاه تو
هر دم ز چشمانت خواندم کلامی نو
عشق تو چون برگی در دست طوفان بود
دل کندن و رفتن پیش تو اسان بود
روزی به من گفتی دیگر نمی مانم
گفتم که میمیرم گفتی که میدانم
باور نمی کردم هرگز جدایی را
ان امدن با عشق این بی وفایی را!!!!!!!!!!!!
خانومی
مارال با سلام یه شما بازدیدکننده عزیز. امیدوارم لحظاتی که در وبلاگ من هستید از مطالب اون استفاده کنین. با بیان نظرات من رو برای بهتر کردن وبلاگ تشویق کنین.... |